تلخ مثل زهر
12.3.08
اسمش که روی گوشی موبایلم افتاد نا خود آگاه دلم شور زد. نمیدونم چرا....صداش انگار از ته چاه میومد .خسته... سعی میکرد اولش بخنده ولی خنده هاش هم طعم زهر میداد
حرفش که تموم شد دهنم تلخ شده بود. نا خود آگاه میز کارم رو داشتم چنگ میزدم . حالت تهوع بهم دست داده بود. وقتی بهم گفت که تو چه حالیه دلم خیلی براش سوخت.گوشی رو که گذاشتم انگار هنوز صدای خورد شدن غرور یه مرد تو گوشم بود و آزارم میداد
نیکی رو جای اون تصور میکردم و خودم رو جای همسرش ! خیلی ناراحت همسرش نبودم چرا که خود کرده را تدبیر نیست ... ولی خودش نه! شریف تر از این بود که این حقش باشه.ا
خوشحالم که سه ماه پیش درست ترین تصمیم زندگیم رو گرفته بودم و از اون جمع جدا شده بودم
.
.
.
پ . ن :اون حلقه ازدواجی که تو دستاتونه خیلی مقدسه ! مراقب باشید
پ.ن.2: تمام متنی که بالا نوشتم احساس خودم بوده بعد از اینکه این قضیه رو شنیدم! نه پیش داوری در مورد کسی بوده و نه هیچ چیز دیگه ! و اصلا هم فکر نمیکردم کسی از طرفین بیاد اینجا رو بخونه. در هر صورت بابت مسئله اتفاق افتاده خیلی متاسفم
salam elham jon
jomle akharet kheili ghashang bod va mogheie khondam ke khodam toie sharaiete khobi nistam
kheili moghadase vali ghai chizaie etefagh miofte ke adam shak mikone ke kare dorosti karde ezdevaj karde ia na?
من يواش يواش دارم نگران مي شم، چرا هر چي بدبختي واسه دوستاي نو اتفاق مي افته
ساحره جان وقتی آدم ازدواج میکنه در حقیقت یه حریم خصوصی برای خودش درست میکنه. که به نظر من خصوصی ترین حریمیه که آدم داره. ممکنه یه روزی احساس کنی تو اون حریم احساس رضایت نداری.یا به هر دلیل دیگه ای بخوای اون حریم رو باطل کنی ولی تا زمانی که اون تو هستی به اون پابند باش
بعضی ها یه جورایی مثل آفت میمونن .
elham jon be taahod dashtan toie on harim 100 darsad paibandam
salam
weblag zebaei darin
khoshhal misham
weblagamo ba ghodom sabzeton
mozaean konin