خسته ام !ا
هرچند که میدانم روزی میاید که تمام نامهها به مقصد میرسند وانتظار صورتهای چسبیده به شیشه به پایان میرسد.ا
می خواهم به سفر بروم !ا
می خواهم به کوهستان ،به آتش ، سنگ چین دود اندود اجاق ، رنگ عقیق چای، بخار نفس های استکان وطعم غلیظ قند ،بوی باران ، بوی خاک ، به اشکال کنار جاده بیندیشم.ا
امروز هم کسی اگر صدایم کرد، بگو خانه نیست ،بگو رفته شمال
می خواهم به جنوب بیندیشم
می خواهم به آن پرنده خیس به آن پرنده خسته...ا
می خواهم به خودم بیندیشم
ای بابا.فعال شدین حسابی.شمال رفتن و به جنوب اندیشیدن هم به نظر خالی از لطف نباشه.آهااااااا.یاد ایامی که در گلشن با آقای وثوقی فغانی داشتیم به خیر.از دوستان صمیمیه بنده هستن که چند وقتیه به خاطر دوری از وطن ازشون بی خبرم.
بابا جهانگرد توريست ماجراجو اينديانا جونز
تو كه تازه در ايام ارتحال رفته بودي پي عشق و حال
rastesh elham jon
manam khastam manam sokot aramesh mikham
manam mikham chand roz hich kas nabashe tanha basham
mesle inke in hesie ke in roza hame daran
سفر به سلامت...
آآآآي بازم اين شماليها! بابا تو رو خدا دست از سر اين شمال بردارين، به خدا جاهاي ديگه هم ديدن داره، من كه از هرچي مسافرته شماله ديگه ....، طفلكي همسرمهربون اگه بدونه چقدر دارم الكي غر ميزنم!!!
چي كار كنم اصلا تو كه از شمال حرف ميزني انگار همه شماليهاي دنيا دارن ميگن بريم شمال خونه مامان وبابام (شكلك خنده)
از شوخي بگذريم من شمال رو هنوزم دوست دارم ولي سفر شمال رو نه تور خانه و خانواده رو هاهاها
سفر به دور جایی که بهش میگن وطن قبل از اینکه از جایی که بهش میگن وطن دل بکنی و بری!
همه خوشیهات رو نگذار واسه لحظه ای که با یه صورت خیس داری شیشه رو خیس میکنی. نذار واسه موقعی که نمیخوای از شیشه جدا بشی. نگو اون لحظه این جوری که میگم نخواهی شد.
تمام اونهایی که گفتی رو به تمامی درک کن. برو به آخرش. یه جایی برو که خودت کم بیاری.
که وقتی بعداً رسیدی به جام آرزوهای امروزت نگی تا آخرش نرفتم. که دیگه اینهایی که الان داری آرزوهای فردات نشن.
به عمو نیکی سلام برسون. مشت رو رها نکنی!!
سفر به دور جایی که بهش میگن وطن قبل از اینکه از جایی که بهش میگن وطن دل بکنی و بری!
همه خوشیهات رو نگذار واسه لحظه ای که با یه صورت خیس داری شیشه رو خیس میکنی. نذار واسه موقعی که نمیخوای از شیشه جدا بشی. نگو اون لحظه این جوری که میگم نخواهی شد.
تمام اونهایی که گفتی رو به تمامی درک کن. برو به آخرش. یه جایی برو که خودت کم بیاری.
که وقتی بعداً رسیدی به جام آرزوهای امروزت نگی تا آخرش نرفتم. که دیگه اینهایی که الان داری آرزوهای فردات نشن.
به عمو نیکی سلام برسون. مشت رو رها نکنی!!
خسته نبينمت عزيزم ... ميشه يکروز همه به آنجايي برسند که ديگه نخوان برن جاي ديگه؟
نامههايي هستند كه سالها پس از وفات گيرندگانشان به مقصد ميرسند و حتي به دليل نبودن گيرنده برگشت مي خورند،اثرات صورتهاي باقيمانده بر روي پنجرهها پس از گذشت زمان با خاك پوشانده ميشوند و يا پاك ميشوند. پرنده انسان، گياه، ميميرند و خاك ميشوند .......و سفر آغاز ميشود آنوقت نامهها به مقصد ميرسند حتي اگر گيرندهاي نباشد