تا حالا تو این شرایط بودید؟
تصور کنید شب مهمونی دارید با تعداد قابل ملاحظه ای مهمون
شب قبلش تا دیر وقت بیدار باشید و سخت مشغول جابجا کردن وسایل ،شستشو ، گردگیری ، آشپزی و...ا
صبح زود دوستتون از راه برسه اون هم از راه دور و پاشید صبحونه آماده کنید
نگرون نهار باشید چون جلوی دوستتون که مدتهاست خونتون نیومده خیلی بد میشه اگر نهار نداشته باشید
حموم نرفته باشید
لباسی رو که شب باید بپوشید اتو نشده باشه
لباس های همسرتون هم همینطور
میوه ها هنوز شسته و چیده نشده باشند
غذا ها هنوز آماده نباشند
هنوز دسرهای شام رو درست نکرده باشید
خرید نکرده باشید
تازه باید برید سر کار
سر کار چشماتون از بیخوابی بسوزه و احساس کنید خسته اید و هیج جور تمرکزی برای کار کردن ندارید
دوستتون با شوهرتون تو خونه تنها مونده باشند و ندونند که باید الان چکار کنند و سردر گم مونده باشند
بالاخره اونها رو بفرستید برند مابقی خرید ها رو انجام بدند
تو شرکت اجازه بخوای که زودتر بری خونه ولی اجازه ندند!ا
سعی کنی براشون توضیح بدی که تو چه شرایط بدی هستی ولی بجای همکاری برخورد خیلی بدی باهاتون بشه
ساعت کار ساعت 12 تموم بشه ولی بخاطر تموم کردن کارت باید اضافه کار اجباری بمونی
کاری هم که داری انجام میدی اصلا کار مهمی نباشه
تو همون شرایط که واقعا تحت فشار عصبی هستی باید تلفنی همه کارها رو با بقیه هماهنگ کنی
بالاخره ساعت 1 کار تموم بشه
تو ترافیک بمونی و ساعت 2 برسی خونه
وقتی هم رسیدی خونه هنوز زهر مار باشی
بدون اینکه حتی به نهار خوردن فکر کنی شروع کنی مابقی کارها رو انجام دادن
ساعت پنج و نیم کارت تو آشپزخونه تموم شه
تازه مونده اتو کردن لباس ها
ساعت 6 تازه بخوای بری دوش بگیری
ساعت هفت مهمونیت شروع بشه ولی یک ربع به هفت باشه و تو اصلا آماده نشدی و موهات هم خیس خیس باشه
مهمونات دونه دونه از راه برسند و تازه باید پذیرایی رو شروع کنی
وقتی چراغها رو خاموش کردند و رقص شروع بشه خسته تر از اون باشی که برقصی
سعی کنی خستگی بیش از حدت رو فراموش کنی و پابه پای بقیه باشی
مهمونی تا ساعت 1 طول بکشه و تو در حالی که پاهات شدیدا درد گرفته سرپا وایساده باشی
موقع خداحافظی دیگه نتونی از جات بلند شی
هیچ چیز از مهمونی نفهمیده باشی .اون هم مهمونی که مدتها منتظرش بوده باشی
.
.
.
چقدر خوبه بعضی وقتها یه کم همدیگه رو درک کنیم .و به یاد داشته باشیم توقع یه چیز دو طرفه است