امروز

از شرکت که داشتم در میومدم هنوز تو شوک حرفهایی که به من نسبت داد بودم !از ساعت 5 بعد از ظهر تا 7 شب یک بند داشتم شماره اسفندیار رو میگرفتم و اون هم جواب نمیداد. بالاخره اسفندیار به من زنگ زد. با اسفندیار که حرف میزدم هق هق گریه اجازه حرف زدن به من نمیداد. خیلی سخته حرفی رو بهت نسبت بدند که نگفته باشی.
پ. ن. : چند خط بالا رو یه روزی نوشتم که من و اسفندیار خیلی ناراحت بودیم و شاید من بدتر از اون بودم. اما الان که دوباره بهش فکر میکنم میبینم اصلا ارزشش رو نداشت .اصلا مهم نبود.اما خیلی از اسفندیار ممنونم که اون شب به من زنگ زد و اونقدر با من حرف زد تا من آروم شدم.ا
عزیز ترینم سالروز شروع هیجده سال زندگی + یازده سال تجربه ات مبارک
ا
ا
با عشق: الهام تو

تفاوت

برداشت اول از زندگی:ا
منزل چند صد متری یکی از دوستان در یکی از بهترین نقاط شهر تهران:ا
چند صد میلیون دکوراسیون داخلی . خانه بر اساس آخرین مدل دکوراسیون مدرن دنیا مبله شده. نور پردازی عالی ! فرش های ابریشم .پرده هایی مجلل، لوستر های بی نظیر، انواع و اقسام گل ها و ... . دختر خانواده که چشم و چراغ خونه است با یک پیراهن دکولته که به زحمت تا وسط رون پاش میرسه در حال پرسه زدن تو خونه است. لباس اونقدر بازه که لباس زیرش کاملا بیرونه ! کسی از آقایون حاضر بهش بد نگاه نمیکنه ! کسی هم بهش نمیگه که لباست مناسب نیست !دختر هیچ علاقه ای به درس خوندن نداره .دختر خرامان خرامان اینور و اونور میره و همه هم مشغول تعریف و تمجید از زکاوت و ... دختر هستند. دختر اما بی خیال .ا
برداشت دوم از زندگی:ا
:یکی از شرکتهایی که من کار میکردم
خانم منشی مجرد سی و هفت هشت ساله رنگ پریده شرکت با آرایشی کم رنگ که هیچ کمکی به پریدگی رنگ صورتش نمیکنه . مقنعه و مانتو شلوار مشکی تا اندازه ای کوتاه ولی کاملا معمولی . خانوم منشی هیچ وقت بیکار نیست و همیشه مشغول تایپ کردنه. بوی عطر ارزون قیمیت خانوم منشی همیشه منو آزار میده.خانوم منشی هر وقت یه مانتو جدید میپوشم بغل گوشم با مهربونی میگه چطوری خوش تیپ؟ خانوم منشی اومده تو اتاق ما و دست بر قضا یکی از مدیران هم در اون لحظه اونجا حضور داره. نگاه آقای مدیر به این خانوم به حدی تیز و معنی داره که چندشم میشه . منشی میفهمه ولی لبخند میزنه چون آقای به اصطلاح مدیر نباید از ایشون برنجه .چون کارش رو از دست میده. خانم منشی خوب میدونه که به حقوق منشی گریش سخت محتاجه. خانم منشی خوب میدونه که نه تخصصی داره و نه یه بابای پولدار. شاید هم اصلا پدر نداره .خانم منشی میدونه که نباید هیچ یک از آقایون رده بالای شرکت از دستش برنجند .خانم منشی خوب میدونه که برای حفظ بقای کاری چیزی جز جنسیتش نداره!!! جسته و گریخته میشنوم که همچین انگار بقیه آقایون بدشون هم نمیاد ... . خوب جای اعتراض نداره ! یه میوه ارزون قیمیت دم دستی که این حرفها رو نداره. مثل یه کرم خاکی که اگر زیر پا له بشه چیزی از دنیا کم نمیشه