بیشتر از90 نفر بودیم .همه جوون ! همه با تحصیلات بالا .مهندس عمران، مهندس برق،مهندس مکانیک، مهندس صنایع،مهندسی پزشکی،مهندس هوا فضا ...همه اومده بودند که ببینند چجوری میشه رفت و اصلا چه شرایطی بعد از مهاجرت در انتظارشونه
خانوم هنر مندی که میخواست به زور بره آرایشگر بشه تا امتیاز لازم رو بیاره و بتونه بره !ا
آقای مدیری که چون امتیازش نمیرسید میخواست بره تراشکاری یاد بگیره
کارگر رستوران صدام کرد و با معصومیت و شرم سرش رو انداخت پایین و گفت خانوم من زبان خارجی بلد نیستم. تو رو خدا به من هم کمک کن که بتونم برم. ا
و دیگه کنترل کردن این بغض لعنتی خیلی سخت بود