کابوس
27.10.06
دوستم میگه اون پسره رو یادته؟ همون که ما تا آخرش هم نفهمیدیم من و دوست داشت یا نه؟
میگم آره !همون پسر مغروری که فقط وای میستاد نگات میکرد !به دوستاش نشونت میداد و پچ پچ میکرد؟ همیشه فکر میکرد چون خوش قیافه است ومعروفه این تویی که باید بری و رو پاش بیفتی ؟ همون که تا یه بی محلی میکردی بهش یه جوری سرت تلافی میکرد ؟
میگه آره .همون .وقتی هم که با شوهرم نامزد شدم تازه فهمید که واقعا منو از دست داده .تازه فهمید خیلی براش دیر شده.
به نامزدم پیغام داد اولین خصلت هر مردی مرام داشتنه .وقتی مردی دست رو یه دختر میزاره کسی نمیاد سراغ اون دختر.ا
شوهرم میگه چرا به من نگفتی اون تو رو میخواست؟
میگم بابا اون فقط وای میستاد نگام میکرد .مگه هر کی به آدم نگاه کنه عاشق آدمه ؟مگه میشه مردی زنی رو بخواد و دلش نلرزه از اینکه از دستش بده .بهش ابراز علاقه نکنه ؟نخواد غرورشوبخاطر دلش زیر پا بزاره ؟
شوهرم میگه تموم دوستاش منو که میبینند سرزنشم میکنند که تو زندگی اونو خراب کردی .تو رابطه اونا رو خراب کردی !!آ
شوهرم میگه تو رابطه ات با اون در چه حد بوده؟
میگم همون که گفتم .ما به غیر ازیه گفتگوی ساده که تو دانشگاه میتونه پیش بیاد هیچ چیزخاصی به هم نگفتیم حتی اون سعی نکرد کاری کنه که من باور کنم دوستم داره .ا
شوهرم میگه پس چرا هر بار اون ما رو میبینه با تو حرف میزنه ولی اینجوری با اخم و عصبانیت نگام میکنه ؟چرا هر بار یه جایی همه با هم هستیم تا من میام حرف بزنم میپره وسط حرف من ؟ مگه میشه کسی فقط به آدم نگاه کنه و این قدر توقع داشته باشه ؟ میگه هر چی بینتون بوده به من بگو .اصلا سرزنشت نمیکنم .فقط به من بگو ! رابطه ات هر چقدر هم که بوده هیچ تغییری تو علاقه من به تو به وجود نمیاره .
همیشه به شوهرم میگم بابا به خدا همینه که بهت گفتم . چرا باور نمیکنی ؟
میگه آخه چرا هر بار با بچه های قدیمی دانشگاه که حرف میزنیم صحبت کشیده میشه به این پسره ؟
چرا با استاد های دانشگاهمون که صحبت میکنیم حرف این پسره میاد وسط ؟
چرا وقتی با فلانی قرا داشتیم راس ساعت قرارما این آقا یهو اومد اونجا که دوست ما رو ببینه ؟
چرا وقتی با یکی از هم دانشگاهی هامون تصادفی روبرو میشیم و حال بچه های قدیمی رو از همدیگه می پرسیم همه اول سراغ اونو از من میگیرند؟
شوهرم میگه تو رو خدا بمن بگو این وسط چیه که همه میدونند جز من ؟
به شوهرم میگم شاید تصادفی باشه
شوهرم میگه آخه اینهمه تصادف فقط در مورد یه نفر؟
.
.
.
دوستم حرفش تموم میشه و به من میگه تو یه راهی به من نشون بده .چجوری به مردی که اینهمه دوستم داره ثابت کنم که اولین و آخرین بوده
من ساکتم . فق
لال
گنگ
هیچ راهی به ذهنم نمیرسه .
دارم فکر میکنم همچین شرایطی فقط یه کابوس میتونه باشه .ا
آره خیلی سخته چون هر راهی که به ذهن آدم میرسه مثل روبرو کردن و از این حرفا ممکنه کار رو خرابتر کنه!!!
راستی الهام جون میشه در مورد شرایط کارمهاجرتتون بیشتر به من بگی ، میخوام ببینم که تو چه مرحله ای هستید و هر مرحله چقدر طول کشیده . اگه میشه برام ایمیل کن . ممنون میشم اگه بتونی راهنماییم کنی.
جریان این پست قبلیت چیه؟
"صدای ویبره موبایلم..."
به سلامتی حامله شدی؟
ای نیکی بی رحم...
امان از دست مردا:(
نمی دونم اون دوستت خودش چه نظری نسبت به اون پسره داشته؟ دوستش داشته؟ بی تفاوت بوده؟ یا ازش بدش می اومده؟ اگه گزینه اول درست باشه، شاید اون پسره هم حق داشته و غرور بی جا دو طرف باعث بروز این سو تفاهم شده. اگه گزینه دو یا سه بوده، چرا یه بار در حضور شوهرش با اون پسره حرف نمی زنه تا همه چی روشن بشه؟ یه جای این مسأله می لنگه! نباید اینقدر یک طرفه به قضایا نگاه کنیم
آخه کجای دنیا خبر حامله شدن رو زنگ میزنن خونه به آدم می گی ؟ و یا اینکه با پست می فرستن ؟ واقعا که
سلام الهام، خوبی؟ چه خبر؟ اومده یک خبر
Top Secret
بهت بدهم ولی دیدم از ستاره و .. خبری نیست سریع پشیمان شدم. خوب با این حساب باید تا هفته آینده صبر کنی. به نیکی هم سلام برسون بگو فعلا" روابط ام رو باهاش تیره کردم!! اولا" چون چیزی تو وب لاگ اش نمی نویسه! دوما" چون تو روز روشن برای دیگران ستاره گذاشته! سوما" هیچگونه حمایت و طرفداری از من نمی کنه. خلاصه با یک وکیل استرالیایی در مورد شما دو تا صحبت کردم که حقوق مسلم من رو اداره مهاجرت کتبا" بهتون اطلاع بده!
وقتي يه پسر عاشق دختري هست بهش مي گه دوسش داره بهش مي گه بهش محتاجه و ...
حداقل من اينجوري بودم ولي عشقم كه براش اين چيزا مهم نبود حيف
اما وضعيتي كه اون پسره داشته به نظر من هوس بوده و چون به خودش مطمئن نبوده نتونسته بياد جلو ولي پشت سرت به همه رفيقاش گفته كه تو رو مي خواد شايد هم ترسو بوده ؟؟؟
اين كه شوهرت از همه اينو مي شنوه عجيب نيست چون توي ايران جامعه دخترا با پسرا جدا هستند و جامعه پسرا اون چيزي رو از شما مي دونند كه اون پسره گفته
امين
ای بابا چقدر کامنت گذاشتن اینجا دنگ و فنگ داره!راستی به سلامتی نی نی قراره بیاد؟
ای بابا چقدر کامنت گذاشتن اینجا دنگ و فنگ داره!راستی به سلامتی نی نی قراره بیاد؟
ای بابا چقدر کامنت گذاشتن اینجا دنگ و فنگ داره!راستی به سلامتی نی نی قراره بیاد؟
bebakhshid ke ba font farsi neminevisam. inja sare kar font farsi nadaram. kheyli keshesh nemidam faghat mikham ino begam ke alaraghme tamame ehterami ke baraye khanoom ha ghaelam va alaraghme ghabool dashtane anvae zolm ha ke be khanoom ha mikonan, motaghedam bazi az msael mesle eshgh va mesl ghadr shenasi, faratar az jensiate va be ensan budan bastagi dareh. pas ba in ke motaghedam oon pesar mortakebe eshtebah shodeh, fekr mikonam dooste shoma ham bi taghsir nabudeh.
خوان پنج...
خوان شش...
خوان هفت...
خوب كامنتتو بگذارو زود برو!!
(-؛
............................
جدا كابوس بود.
كامنت قبلی من بودم!
گفتما، يكی دو تا خوان جا افتاده...
شاید بهتر بود که دوستتون بیشتر صبر میکرد. بعضی وقتها پسرها خیلی طول میکشه تا تصمیم بگیرند. اصولا زمانی هم بیشتر طول میکشه که بخوان تصمیم مهمی رو بگیرند.اما عجیب اینه که چرا همه این موضوع رو میدونستند بجز شوهر دوستت .شاید هم میدونسته و خودش رو زده به اون راه؟
آخ که از دست این آدمها. دقیقا یکی از ادمها هم به من گیر داده بود. هیچ کاری نمی کرد فقط هر جا می رفتم حی و حاضر بود. و فقط نگاه می کرد. حال منو بهم زده بود دوران دانشگاه.
جالبیش اینه که طی یه مراحلی شماره تلفن خونم رو به دست اورده بود و هر روز سر ساعت مشخصی زنگ میزد ولی بازم حرف نمیزد.