آغاز مدرسه
5.9.07
صبح با دخوری و در حالیکه حسابی خسته و خواب آلود بودم ولو شده بودم رو صندلی ماشین که بریم سر کار. نزدیک شرکت نیکی رادیو رو روشن کرد و این سرود آشنای دوران مدرسه تو فضای ماشین پیچید:ا
آغاز سال نو
با شادی و سرور
همدوش و همزبان
حرکت به سوی نور
آغاز مدرسه
فصل شکفتن است
در زنگ مدرسه
بیداری من است
در دل دارم امید
بر لب دارم پیام
همشاگردی سلام
همشاگردی سلام
یاد خاطرات شروع سال جدید ....یاد آوری بوی کیف و مداد رنگی ....جلد کردن کتاب هام ....دفتر های چهل برگ و مداد پاک کن های سفید ......برای یه روز کامل انرژی بهم داد
یادش به خیر
یادمه سال اولی که دانشگاه قبول شده بودم و اولین اول مهری بود که مدرسه نمیرفتم، کلی با این آهنگها اشک ریختم و احساس کردم دیگه خیلی خانوم شدم که مدرسه نمیرم
یادت به خیر شادمانی بی سبب
سلام الهام عزیز
مرسی از لینک با این لینک امتحان کردم شد.
تا حالا وبلاگتو با اسپیکر روشن باز نکرده بودم، با پستی که بوی حال و هوای مدرسه رو میداد با آهنگی که بوی روزهای دانشگاه و میداد و با دلتنگی که بوی خوب هیچکدوم از روزهای خوب گذشته رو نمی داد یه دل سیر اشک ریختم
اون آهنگ بوی شیطنت های راهروی مدرسه رو هم میداد؟ بوی همه خنده های انفجاری ته کلاس؟
وااای... اون روزهای منم تموم شد... الان همه چی بوی کنکور میده!
اين انتخاب آهنگ واقعاً آفرين داره
من کلا اين شعر يادم رفته بود...چه خوب که اينجا گذاشتيش و ما رو ياد خاطرات مدرسه انداختي الهام جان
عجب شعری گذاشتی اینجا الهام خانوم. دیروز من و پانی رفته بودیم دم یه مغازه لوازم التحریر یاد خرید اول مهر کردیم. عجب نستالژیی داره این سالهای مدرسه.
اه اه اه اه . مدرسه !!؟؟